در مدح شما که "توان گفتنم" نیست
اما...
با شما که می توانم بگویم "از دل"
از دل...
"بازیگوش" است
"هست و نیست"
و نبودن هایش البته "بیش"
اما...
خوب است که "تابش" شما هست برای "بارش" این بازیگوش
آری "این روزها" تابش شماست
"تاریخ" را ورق می زنیم
تا به" التماس" نقاط تابش دربیاییم دل بازیگوش را
اسمش "عزاداری" است
ولی من می گویم رسمش "خود یابی" است
آری خود یابی....
"خلوت" میکنم
به بهانه "تو"
"میگریم" به حال خودم
و با نام تو بر دل "بیدار باش" میزنم
"سینه میزنم"
مادر
مادر
مادر
.
.
.
این روزها "برای من" است
برای من
تا یادم نرود "مادرم و راهش" را
یادم بماند که این روزها گذر زمان را به جان خود نکشیده
برای من است و برای حال من
برای من
"دخترت"
ای یاس
ای یاس
ای یاس
ای دل
ای دل
ای دل.....
موضوع مطلب :